۱- (اسم ) از قدیم هفت رنگ راازمیان رنگها اصلی دانستهاند (سبع الوان ) و آنها عبارتنداز : الف - بقولی سیاه خاکی (خاکستری ) سرخ زرد سفید کبود زنگاری . ب - وبقولی
هفت رنگ
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
( ~. رَ ) ۱ - (اِمر. ) از قدیم هفت رنگ را از میان رنگ ها اصلی دانسته اند (سبح الوان ) و آن ها عبارتند از: الف - به قولی : سیاه ، خاکی (خاکستری )، سرخ ، زرد، سفید، کبود، زنگاری . ب - و به قولی : زرد، آبی ، نارنجی ، سرخ ، بنفش ، سبز، نیلگون . ضح - قدما هر
( ~. رَ) 1 - (اِمر.) از قدیم هفت رنگ را از میان رنگ ها اصلی دانسته اند (سبح الوان ) و آن ها عبارتند از: الف - به قولی : سیاه ، خاکی (خاکستری )، سرخ ، زرد، سفید، کبود، زنگاری . ب - و به قولی : زرد، آبی ، نارنجی ، سرخ ، بنفش ، سبز، نیلگون . ضح - قدما هر رنگ را به یکی از سیارات هفتگانه و یکی از روزهای هفته نیز اختصاص می دادند؛ از این قرار: زرد (آفتاب - یکشنبه )، آبی (ماه - دوشنبه )، نارنجی (مریخ - سه شنبه )، سرخ (عطارد - چهارشنبه )، بنفش (مشتری - پنجشبنه )، سبز، (زهره - آدینه )، نیلگون (زحل - شنبه ). 2 - نام گلی است در هندوستان و آن هفت رنگ دارد. 3 - (ص مر.) چیزی که به هفت رنگ منقش باشد، هر چیز منقش .
لغت نامه دهخدا
هفت رنگ. [ هََ رَ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) اول آن سیاه است و به زحل تعلق دارد، و غبرائی که رنگ خاک باشد به مشتری و سرخ به مریخ و زرد به آفتاب و سفید به زهره و کبود به عطارد و زنگاری به قمر. || نام گلی است درهندوستان ، و آن هفت رنگ دارد. ( برهان ) :
هزار است صف گل دمیده ز سنگ
ز صدبرگ و دوروی وز هفترنگ.
خزان به دست مه مهر درنوشت از باغ
بساط ششتری و هفت رنگ شادروان.
زلف پر بند و شکنج و چشم پر نیرنگ و رنگ.
پدیدآمد آن گوهر هفت رنگ.
همی بافتم حله هفت رنگ.
که زنگی بود آینه زیر زنگ.
تو که در خانه بوریا داری.
هزار است صف گل دمیده ز سنگ
ز صدبرگ و دوروی وز هفترنگ.
اسدی.
|| هرهفت و آرایش زنان را هم گفته اند. || هرچیز منقش را نیزگویند. ( برهان ). رنگارنگ. که رنگهای مختلف دارد : خزان به دست مه مهر درنوشت از باغ
بساط ششتری و هفت رنگ شادروان.
فرخی.
آمد آن ماه دوهفته با قبای هفت رنگ زلف پر بند و شکنج و چشم پر نیرنگ و رنگ.
امیرمعزی.
فروریخت کرباس از روی سنگ پدیدآمد آن گوهر هفت رنگ.
نظامی.
من از کله شب در این دیر تنگ همی بافتم حله هفت رنگ.
نظامی.
برون آی از این پرده هفت رنگ که زنگی بود آینه زیر زنگ.
نظامی.
پرده هفت رنگ را بگذارتو که در خانه بوریا داری.
سعدی.
|| محیل. گربز. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به هفت خط شود.دانشنامه عمومی
هفت رنگ یک فیلم سینمایی انیمیشن به کارگردانی، و تهیه کنندگی مازیار محمدی نژاد ساختهٔ سال ۱۳۸۴ است.
داستان هفت رنگ استعاره ای است با زبان کودکانه از انسانهایی که خوشتن را گم کرده اند و در یی سفری برای کشف رنگهای خود خصائص انسانی خود را بازمی یابند. حیوانات جنگل در ناز و نعمت زندگی می کنند اما قدر نعمتهای خود را نمی دانند. آنها آرزو می کنند رنگ دیگری باشند. اما دراثر یک اتفاق مرموز همه رنگهای خود را از دست می دهند و خاکستری می شوند. سالها بعد پروانه ای متولد می شود که در داستانها آمده تنها کسی است که می تواند رنگها را به جنگل خاکستری برگرداند. پس برای این کار سفری را پر ازحوادث، سختیها، و ماجراها آغاز می کند.
داستان هفت رنگ استعاره ای است با زبان کودکانه از انسانهایی که خوشتن را گم کرده اند و در یی سفری برای کشف رنگهای خود خصائص انسانی خود را بازمی یابند. حیوانات جنگل در ناز و نعمت زندگی می کنند اما قدر نعمتهای خود را نمی دانند. آنها آرزو می کنند رنگ دیگری باشند. اما دراثر یک اتفاق مرموز همه رنگهای خود را از دست می دهند و خاکستری می شوند. سالها بعد پروانه ای متولد می شود که در داستانها آمده تنها کسی است که می تواند رنگها را به جنگل خاکستری برگرداند. پس برای این کار سفری را پر ازحوادث، سختیها، و ماجراها آغاز می کند.
wiki: هفت رنگ
گویش مازنی
/haft rang/ سهره – نوعی پرنده است
سهره – نوعی پرنده است
پیشنهاد کاربران
هفت رنگ
کلمات دیگر: