(مصدر ) عیب کردن چیزی را.
بیماری مرض
بیماری مرض
مولوی .
وصم . [ وَ ] (ع مص ) به شتاب بستن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بستن چیزی را به سرعت . (از اقرب الموارد). || شکافتن چوبی بی جدایی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || عیب کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (دهار). شکستن و معیوب کردن . (تاج المصادر بیهقی ).
وصم . [ وَ ص َ ] (ع اِ) بیماری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرض . (اقرب الموارد). بیماری و مرض . (ناظم الاطباء).