سخن چینی کردن سعایت نمودن
وشایت
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(و یَ ) [ ع . وشایة ] (مص ل . ) سخن - چینی کردن .
لغت نامه دهخدا
وشایت. [ وِ ی َ ] ( ع مص ) سخن چینی کردن. سعایت نمودن. ( آنندراج ). رجوع به وشایة شود.
وشایة. [ وِ ی َ ] ( ع مص ) وشی. سخن چینی کردن. سعایت نمودن نزدیک پادشاه. ( منتهی الارب ). غمز کردن. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || دروغ گفتن. || آراستن سخن به دروغ. || بسیار شدن اهل قبیله و فرزندان و زادن. ( منتهی الارب ). رجوع به وشی شود.
وشایة. [ وِ ی َ ] ( ع مص ) وشی. سخن چینی کردن. سعایت نمودن نزدیک پادشاه. ( منتهی الارب ). غمز کردن. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || دروغ گفتن. || آراستن سخن به دروغ. || بسیار شدن اهل قبیله و فرزندان و زادن. ( منتهی الارب ). رجوع به وشی شود.
وشایت . [ وِ ی َ ] (ع مص ) سخن چینی کردن . سعایت نمودن . (آنندراج ). رجوع به وشایة شود.
فرهنگ عمید
۱. سخن چینی کردن.
۲. نمامی، سخن چینی.
۲. نمامی، سخن چینی.
کلمات دیگر: