تغلق شاهیان، یا تغلقیه سلسله ای مسلمان از سلاطین دهلی بودند که میان سال های ۷۲۰ تا ۸۱۵ هجری قمری نزدیک به یک صده بر بخش بزرگی از شبه قاره هند حکم راندند. تغلق به معنای سردار از واژه ترکی قتلغ برگرفته شده است که در هندی به این شکل درآمده است. بنیان گذار این سلسله فردی از قبایل ترک نواحی مرزی آسیای مرکزی و شبه قاره هند به نام غیاث الدین تغلق بود.
دادور، ابوالقاسم. «تُغْلُقیه». ]. دریافت شده در ۱۷ مارس ۲۰۱۳. تداخل پیوند خارجی و ویکی پیوند (کمک)
از ۵۸۸ هجری که معزالدین محمد، سلطان غوری دهلی را فتح کرد، سلطه مسلمانان بر این شهر و هندوستان آغاز شد. وی هر کدام از شهرهای فتح شده را به یکی از امرایش سپرد و دهلی به التتمش رسید. غلامان ترک سلاطین غوری که حکومت مسلمانان در شبه قاره را بنا نهادند فاتحانی وحشی نبودند، برخلاف ریشه شان که به آسیای مرکزی می رسید اینان اشاعه دهنده فرهنگ ایرانی در شبه قاره بودند. ایلتتمش خود به مردی فرهیخته اهل بخارا تعلق داشت که پیش از آنکه وی را به بازرگانانی که نخست وی را به بغداد و سپس غزنین بردند سپارد، به او آموزش داده بود. پس از التتمش پنج تن از خویشان اش بر تخت نشستند، که آخری در ۶۶۴ هجری درگذشت، در دهلی بیشتر قتل و غصب جانشینان را تعیین می کرد، تا اینکه غیاث الدین بلبن غلام سابق التتمش، حکومت را به چنگ آورد و توانست بیست سال با زرق و برقی چون ساسانیان به حکومت بپردازد. پس از وی نوه و نتیجه اش به سرعت سرنگون شدند و سلاطین خلجی جای ایشان را گرفتند. دربارهٔ چگونگی به قدرت رسیدن غیاث الدین تغلق و آغاز سلسله تغلق شاهیان و افول امرای خلجی، دو روایت وجود دارد: بنا به گفته هندوشاه، غیاث الدین تغلق در خدمت خسروشاه خلجی بوده است و پس از کشتن قاتلان خسروشاه بر تخت سلطنت دهلی تکیه زده است، اما بنا به نوشته ابن بطوطه، وی که به خاطر جنگ هایش با تاتارها غازی ملک لقب گرفته بوده است، به خدمت امیر قطب الدین مبارکشاه خلجی در می آید و به فرمان او حاکم دبال پور می شود، زمانی که خسروشاه، مبارکشاه را می کشد و به جانشین وی می شود، غازی ملک را به امیری سپاه اش برمی گزیند، ولی غیاث الدین با خسروشاه به مخالفت برمی خیزد و با کمک عده ای دیگر خسروشاه و قاتلین ملشکاه را شکست می دهد و می کشد و در ۷۲۰ هجری به عنوان سلطان دهلی بر تخت می نشیند.
غازی ملک که اکنون خود را غیاث الدین نامیده بود، به اصلاح امور پرداخت، خزانه اش را رونق بخشید، به رویارویی با مخالفانش پرداخت، بیدر، ورنکل (که به سلطان پور تغییر نام یافت)، تلگانه و ورانگال را فتح کرد و با سلطان ناصرالدین فرزند غیاث الدین بلبن قرارداد صلح بست. همچنین به خاطر ناامن شدن دهلی توسط افغان ها پایتخت را از آنجا به تغلق آباد، شهری که خود بنا کرده بود، منتقل کرد. وی را پادشاهی عادل، مدبر، شجاع، متدین و پشتیبان علما دانسته اند، که به سختگیری دینی پرداخت و شراب را ممنوع کرد. غیاث الدین تغلق در ۷۲۵ هجری بر اثر فروریختن کوشکی که فرزنداش ساخته بود درگذشت، برخی همانند ابن بطوطه مرگ وی را توطئه فرزنداش الغ خان و وزیرش خواجه ایاز دانسته اند.
پس از غیاث الدین فرزندش الغ خان در ۷۲۵ با عنوان سلطان محمد بر تخت نشست، در دوره او تغلق شاهیان به اوج قدرت خود رسیدند، اما کارهای وی ضربه های جبران ناپذیری به بافت اجتماعی و اقتصادی قلمرواش زد. از جمله دستور تخریب دهلی را داد و مردم آن را به زور به شهر دولت آباد که در دیوگری ساخته بود فرستاد، کارهای درباری را به افراد عامی سپرد که سبب شورش خان های گجرات شد که البته به سختی سرکوبشان کرد و دست به غارت مردم زد و مردم از ترس وی به جنگل ها گریختند، به کرنال حمله برد راجهٔ هندویش را کشت و هندوها را گردن زد، برای جلوگیری از حمله مغولان به هند به ایشان بخشش کلانی کرد که این بخشش به همراه خشکسالی و کشتارهای سلطان محمد، هند را نابسامان کرد، برای رفع این نابسامانی بر زمین ها مالیات سنگین بست و لشکری به ایران و لشکری به چین فرستاد که هر دو پراکنده شدند همچنین سکه های مسی ضرب کرد و مردم را وادار به استفاده از آن کرد که تجار تحریم اش کردند و کوشش وی با شکست روبرو شد، اینها به تجارت هند ضربه زد و فقر بیش از بیش شد. همچنین سلطه تغلق شاهیان بر دکن و بنگال از دست رفت و حسن گانگو با عنوان بهمن شاه بهمن شاهیان دکن و شمس الدین الیاس شاه، الیاس شاهیان بنگال را بنیان نهادند.
دادور، ابوالقاسم. «تُغْلُقیه». ]. دریافت شده در ۱۷ مارس ۲۰۱۳. تداخل پیوند خارجی و ویکی پیوند (کمک)
از ۵۸۸ هجری که معزالدین محمد، سلطان غوری دهلی را فتح کرد، سلطه مسلمانان بر این شهر و هندوستان آغاز شد. وی هر کدام از شهرهای فتح شده را به یکی از امرایش سپرد و دهلی به التتمش رسید. غلامان ترک سلاطین غوری که حکومت مسلمانان در شبه قاره را بنا نهادند فاتحانی وحشی نبودند، برخلاف ریشه شان که به آسیای مرکزی می رسید اینان اشاعه دهنده فرهنگ ایرانی در شبه قاره بودند. ایلتتمش خود به مردی فرهیخته اهل بخارا تعلق داشت که پیش از آنکه وی را به بازرگانانی که نخست وی را به بغداد و سپس غزنین بردند سپارد، به او آموزش داده بود. پس از التتمش پنج تن از خویشان اش بر تخت نشستند، که آخری در ۶۶۴ هجری درگذشت، در دهلی بیشتر قتل و غصب جانشینان را تعیین می کرد، تا اینکه غیاث الدین بلبن غلام سابق التتمش، حکومت را به چنگ آورد و توانست بیست سال با زرق و برقی چون ساسانیان به حکومت بپردازد. پس از وی نوه و نتیجه اش به سرعت سرنگون شدند و سلاطین خلجی جای ایشان را گرفتند. دربارهٔ چگونگی به قدرت رسیدن غیاث الدین تغلق و آغاز سلسله تغلق شاهیان و افول امرای خلجی، دو روایت وجود دارد: بنا به گفته هندوشاه، غیاث الدین تغلق در خدمت خسروشاه خلجی بوده است و پس از کشتن قاتلان خسروشاه بر تخت سلطنت دهلی تکیه زده است، اما بنا به نوشته ابن بطوطه، وی که به خاطر جنگ هایش با تاتارها غازی ملک لقب گرفته بوده است، به خدمت امیر قطب الدین مبارکشاه خلجی در می آید و به فرمان او حاکم دبال پور می شود، زمانی که خسروشاه، مبارکشاه را می کشد و به جانشین وی می شود، غازی ملک را به امیری سپاه اش برمی گزیند، ولی غیاث الدین با خسروشاه به مخالفت برمی خیزد و با کمک عده ای دیگر خسروشاه و قاتلین ملشکاه را شکست می دهد و می کشد و در ۷۲۰ هجری به عنوان سلطان دهلی بر تخت می نشیند.
غازی ملک که اکنون خود را غیاث الدین نامیده بود، به اصلاح امور پرداخت، خزانه اش را رونق بخشید، به رویارویی با مخالفانش پرداخت، بیدر، ورنکل (که به سلطان پور تغییر نام یافت)، تلگانه و ورانگال را فتح کرد و با سلطان ناصرالدین فرزند غیاث الدین بلبن قرارداد صلح بست. همچنین به خاطر ناامن شدن دهلی توسط افغان ها پایتخت را از آنجا به تغلق آباد، شهری که خود بنا کرده بود، منتقل کرد. وی را پادشاهی عادل، مدبر، شجاع، متدین و پشتیبان علما دانسته اند، که به سختگیری دینی پرداخت و شراب را ممنوع کرد. غیاث الدین تغلق در ۷۲۵ هجری بر اثر فروریختن کوشکی که فرزنداش ساخته بود درگذشت، برخی همانند ابن بطوطه مرگ وی را توطئه فرزنداش الغ خان و وزیرش خواجه ایاز دانسته اند.
پس از غیاث الدین فرزندش الغ خان در ۷۲۵ با عنوان سلطان محمد بر تخت نشست، در دوره او تغلق شاهیان به اوج قدرت خود رسیدند، اما کارهای وی ضربه های جبران ناپذیری به بافت اجتماعی و اقتصادی قلمرواش زد. از جمله دستور تخریب دهلی را داد و مردم آن را به زور به شهر دولت آباد که در دیوگری ساخته بود فرستاد، کارهای درباری را به افراد عامی سپرد که سبب شورش خان های گجرات شد که البته به سختی سرکوبشان کرد و دست به غارت مردم زد و مردم از ترس وی به جنگل ها گریختند، به کرنال حمله برد راجهٔ هندویش را کشت و هندوها را گردن زد، برای جلوگیری از حمله مغولان به هند به ایشان بخشش کلانی کرد که این بخشش به همراه خشکسالی و کشتارهای سلطان محمد، هند را نابسامان کرد، برای رفع این نابسامانی بر زمین ها مالیات سنگین بست و لشکری به ایران و لشکری به چین فرستاد که هر دو پراکنده شدند همچنین سکه های مسی ضرب کرد و مردم را وادار به استفاده از آن کرد که تجار تحریم اش کردند و کوشش وی با شکست روبرو شد، اینها به تجارت هند ضربه زد و فقر بیش از بیش شد. همچنین سلطه تغلق شاهیان بر دکن و بنگال از دست رفت و حسن گانگو با عنوان بهمن شاه بهمن شاهیان دکن و شمس الدین الیاس شاه، الیاس شاهیان بنگال را بنیان نهادند.
wiki: تغلق شاهیان