کلمه جو
صفحه اصلی

علویان اندلس

پیشنهاد کاربران

اندلس نامی است که مسلمانان به بخشی از شبه جزیرة ایبری، در کنار دریای مدیترانه، واقع در جنوب اسپانیا و جنوب شرقی پرتغال و گاه به تمام آن داده اند. اندلس از نام واندال ها، قبیله ای از مردم ژرمن، گرفته شده است که در اوایل سدة پنجم میلادی پس از تجزیة امپراتوری روم غربی چندی در جنوب اسپانیا سکنی گزیدند. [1]
اندلس، امروزه بزرگ ترین استان اسپانیا به شمار می آید و به لحاظ تقسیمات کشوری، شامل هشت شهرستان: المریه، قادش، قرطبه، غرناطه، ولبه، جیان، مالقه و اشبیلیه است. این سرزمین، همانند سایر نواحی تحت نفوذ اسلام، از قرون نخستین اسلامی مورد توجه مسلمانان قرار گرفت و سرانجام در اواخر قرن اول هجری ( 92ق ) اسلام وارد اندلس شد و حکومت رودریک، آخرین پادشاه سلسلة گوت، به پایان رسید.
هم زمان با ورود اسلام به این سرزمین، اوضاع عمومی کشور بسیار نابسامان و اساس زندگی اجتماعی بر نظام طبقاتی استوار بود و مردم به طبقات اعیان و اشراف، بردگان، کشاورزان و اقلیت های مذهبی تقسیم می شدند، به همین سبب، گذشته از مشکلات مهمی، هم چون سنگینی انواع مالیات ها بر تودة مردم؛ نبود آزادی و مساوات، گسترش تبعیض، بردگی، جهل و فقر، مسیحیت، آیین رسمی کشور بود و اقلیت های دینی دیگر حق اظهار عقیده و انجام دادن مراسم مذهبی را نداشتند. آنها گاهی مجبور بودند از عقاید و مردم خویش دست کشیده به آیین رسمی کشور درآیند و گرنه به بردگی مسیحیان در می­آمدند.
با این حال، آن گاه که این سرزمین به تصرف مسلمانان درآمد و حکومت اسلامی در آن تشکیل یافت، وضع این کشور دگرگون شد و نظام طبقاتی از بین رفت؛ یهودیان، مسیحیان و مسلمانان در کنار هم برادرانه زندگی می کردند و اقلیت های مذهبی در اظهار عقیده و اجرای مراسم خویش آزاد بودند. می توان گفت که هفت قرن حضور اعراب در اندلس، غنای تمدن عمومی بشری را در آن جا به طور گسترده، به همراه داشت؛ زیرا در
حقیقت، تجدید حیات علوم و فرهنگ در اروپا در قرن پانزدهم میلادی تا حد زیادی مرهون حضور مسلمانان در اندلس بود.
علی رغم رشد اندیشه های مختلف علمی و دینی در اندلس ( در دورة اسلامی ) ، به سبب وجود عوامل دیگر، راه برای توسعه و تثبیت اندیشه های علوی در آن سرزمین هموار نگردید. از این رو، مقاله حاضر در صدد است تا به اختصار تکاپوی علویان و اندیشه های شیعی را از ابتدای ورود اسلام به اندلس تا تاسیس دولت بنی حمود ( نیمه اول قرن پنجم هجری ) بررسی کند و در این خصوص، علاوه بر زمینه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، موانع و مشکلات ظهور عقاید شیعه را در سرزمین اندلس ارزیابی نماید.
پیشینة حضور علویان و افکار شیعی در اندلس
روند گسترش اسلام و پراکندگی های جمعیتی علویان و اندیشه های شیعی در اقصی نقاط، نشان دهندة این واقعیت است که رد پای علویان در اروپا را نیز هم چون سایر سرزمین های تحت نفوذ اسلام و شیعه، باید در فرآیند اسلامی شدن اسپانیا و مناطق مجاور آن جست وجو کرد؛ چرا که اعراب پس از فتح اندلس در سال 92ه، همانند دیگر نقاط جهان اسلام، به ویژه شمال آفریقا، به قبایل و طبقاتی از یمانی ( قحطانی ) و مضری ( عدنانی ) تقسیم شدند؛[2] و لکن در رأس این قبایل در اندلس، خاندان بنی هاشم و قریش بودند که طبقة ویژه ای تشکیل می دادند و به علت نسب و قرابت با پیامبر ( ص ) و هیأت های حاکمه، از مزیت های خاصی، از جمله حقوق ماهیانه از بیت المال، برخوردار بودند و ضمن دوری جستن از کارهای دولتی و عمومی، از احترام مردمی نیز بهره مند شدند. امور آنان را بزرگی از بنی هاشم به نام نقیب یا نقیب الاشراف عهده دار بود که نقش واسط میان خلیفه یا هیات حاکمه و بنی هاشم را بازی می کرد. به طوری که بنی هاشم در تشریفات قصر خلیفه، از قبیل اعیاد یا استقبال از سفرا و هیات های رسمی، مقدّم بر وزرا بودند و مقام قاضی القضات اندلس بعد از آنان قرار داشت. [3]
از سوی دیگر، منابع و اسناد تاریخی و جغرافیایی، حاکی از حضور سیاسی و اجتماعی
نسبی علویان و به تبع آن اندیشه های علوی، در این دوران، در اندلس است؛ چنان چه ابن قوطیه ( د: 368 ه ) ، مورخ نام دار اندلسی و معاصر با امویان اندلس، از قیام مردمی منسوب به امام علی ( ع ) و یا حضرت فاطمه ( س ) ، در حواریون، واقع در نزدیکی جیان، بر ضد عبدالرحمن بن معاویه ( 172132ه ) ، گزارش می دهد. [4] در نقل های ابن اثیر ( د: 630 ه ) ، و ابن خلدون ( د: 808 ه ) هم دربارة این قیام آمده است که در حدود سال 151 ه، مردی به نام شقنا، در دوره خلافت عبدالرحمن داخل، در شنت بریه، پس از گرد آوری گروه کثیری از بربران مکناسه، قیام کرد. او که عبدالله بن محمد ( شقنا بن عبدالواحد ) نام داشت و کودکان را تعلیم می داد، نام مادرش فاطمه بود و ابتدا خود را از فرزندان حضرت فاطمه ( س ) و سپس از فرزندان امام حسین شهید ( ع ) معرفی کرد. عبدالله عاقبت پس از کشتن سلیمان بن عثمان بن مروان بن ابان بن عثمان بن عفان و جمع کثیری از امویان و نیز سلطه بر برخی مناطق شرق اندلس، در سال 161ه، به دست دو تن از یاران خود کشته شد. [5]
هم چنین باید گفت که در این دوران، جریان های سیاسی، مذهبی و اجتماعی دیگری در اندلس فعالیت می کردند که شاید به سبب محدودیت های سیاسی و مذهبی حاکم بر اندلس، در منابع تاریخی بازتاب نیافته یا در صورت انعکاس، موضوع تحت تأثیر عوامل مختلف، عنوان های دیگری پیدا کرده است و بعید نیست که برخی از این جریان ها از علویان نشأت گرفته باشد؛ از جمله شورش عده ای با کیش شبیه به خوارج در زمان حکم ( 206 180ه ) در جزیره است که ابن قوطیه آنان را عده ای خارجی نامیده است. [6]
بنابراین، گذشته از آثار حضور علویان و افکار علوی یاد شده در اندلس، از ابتدای ورود اسلام به آن سرزمین، باید اذعان کرد که با آغاز تزلزل سیاسی در خلافت عباسی و تاسیس دولت های علوی، هم چون فاطمیان ( 567 297 ه ) در شمال افریقا، شام و حجاز؛ حمدانیان ( 394 317 ه ) در موصل، حلب، عواصم و دمشق؛ و آل بویه ( 447320ه ) در عراق و ایران و نیز برخورداری شیعیان از کثرت جم . . .


کلمات دیگر: