خفتان (نوعي لباس مردانه)
قفطان
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
قفطان. [ ق َ / ق ُ ] ( ع اِ ) خفتان. دزی در ذیل قوامیس عرب آرد: استعمال این کلمه از قرن 16 م. بالاتر نیست لیکن در سفرنامه ابن بطوطه چنین آمده است : و کنت اراه [ ابوعبداﷲ مدعو بخلیل ] لابساً جبة بیضاء قصیرة من ثیاب القطن المدعوة بالقفطان. ( رحله ابن بطوطه چ مطبعه ازهریه صص 92-93 ).
قفطان. [ ] ( اِخ ) ابراهیم بن حسن بن علی سعدی ریاحی نجفی. از دانشمندان و شاگردان صاحب جواهر است. او راست : 1- اقل الواجبات فی حج التمتع. 2- المتعة. وفات وی به سال 1279 هَ. ق. اتفاق افتاد. ( از الذریعه ج 2 ص 275 ) ( از ریحانة الادب ج 3 ص 311 ).
قفطان. [ ] ( اِخ ) احمدبن حسن ، برادر ابراهیم بن حسن. از ادیبان و شاعران بود. وی به سال 1293 هَ. ق. وفات یافت. ( ریحانة الادب ج 3 ص 315 ).
قفطان. [ ] ( اِخ ) ابراهیم بن حسن بن علی سعدی ریاحی نجفی. از دانشمندان و شاگردان صاحب جواهر است. او راست : 1- اقل الواجبات فی حج التمتع. 2- المتعة. وفات وی به سال 1279 هَ. ق. اتفاق افتاد. ( از الذریعه ج 2 ص 275 ) ( از ریحانة الادب ج 3 ص 311 ).
قفطان. [ ] ( اِخ ) احمدبن حسن ، برادر ابراهیم بن حسن. از ادیبان و شاعران بود. وی به سال 1293 هَ. ق. وفات یافت. ( ریحانة الادب ج 3 ص 315 ).
قفطان . [ ] (اِخ ) ابراهیم بن حسن بن علی سعدی ریاحی نجفی . از دانشمندان و شاگردان صاحب جواهر است . او راست : 1- اقل الواجبات فی حج التمتع. 2- المتعة. وفات وی به سال 1279 هَ . ق . اتفاق افتاد. (از الذریعه ج 2 ص 275) (از ریحانة الادب ج 3 ص 311).
قفطان . [ ] (اِخ ) احمدبن حسن ، برادر ابراهیم بن حسن . از ادیبان و شاعران بود. وی به سال 1293 هَ . ق . وفات یافت . (ریحانة الادب ج 3 ص 315).
قفطان . [ ق َ / ق ُ ] (ع اِ) خفتان . دزی در ذیل قوامیس عرب آرد: استعمال این کلمه از قرن 16 م . بالاتر نیست لیکن در سفرنامه ٔ ابن بطوطه چنین آمده است : و کنت اراه [ ابوعبداﷲ مدعو بخلیل ] لابساً جبة بیضاء قصیرة من ثیاب القطن المدعوة بالقفطان . (رحله ٔ ابن بطوطه چ مطبعه ٔ ازهریه صص 92-93).
پیشنهاد کاربران
جامه بلندی که در قدیم ، مردهادر جوامع مختلف از جمله عثمانی تن می کردند
کلمات دیگر: