بیرون جستن یا خارج شدن کسی از بین قوم خود یا مردن .
ندر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ندر. [ ن َ ] ( ع مص ) بیرون جستن. ( تاج المصادر بیهقی ). || ناگاه بیرون آمدن. ( دهار ). || افتادن چیزی از درون چیزی و آشکار شدن آن. ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ). ندور. ( المنجد ). || زایل شدن چیزی از موضع خود. || خارج شدن کسی از بین قوم خود. || برآمدن خوص درخت یا سبز شدن درخت. || برآمدن برگ گیاه. || کمیاب شدن چیزی. ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ). و اسم از آن نَدرَة و نُدرَة است. ( از اقرب الموارد ). || پیشی جستن مرد در علم و فضل. ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ). || تیز دادن. ( از اقرب الموارد ). || مردن. || آزمودن. ندور. ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ). || بدانستن. ( زوزنی ). || بیافتن. ( تاج المصادر بیهقی ). در تمام معانی رجوع به ندور شود. || ( ص ) نادر. ( المنجد ) ( اقرب الموارد ). شی ندر؛ نادر. وصف بالمصدر. ( اقرب الموارد ). رجوع به نادر شود.
دانشنامه عمومی
ندر، روستایی از توابع بخش ننور شهرستان بانه در استان کردستان ایران است.
این روستا در دهستان ننور قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.
این روستا در دهستان ننور قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.
wiki: هالاخا انجام دهد. ندر می تواند انجام عملی درآینده یا خودداری از انجام کاری باشد.
لغو ندر ممکن نیست مگر در دو صورت:
زنان متأهل یا زنانی که هنوز در خانه پدرشان زندگی می کنند در همان روزی که این قسم را ادا کردند، مردشان می تواند آن را لغو کند. بیوه ها و زنان مطلقه نیز باید یک بار دیگر تعهد را به جای آورند.
در روزهای اعیاد مهم مانند یوم کیپور افراد از پایبندی به تعهد داده شده آزاد هستند.
لغو ندر ممکن نیست مگر در دو صورت:
زنان متأهل یا زنانی که هنوز در خانه پدرشان زندگی می کنند در همان روزی که این قسم را ادا کردند، مردشان می تواند آن را لغو کند. بیوه ها و زنان مطلقه نیز باید یک بار دیگر تعهد را به جای آورند.
در روزهای اعیاد مهم مانند یوم کیپور افراد از پایبندی به تعهد داده شده آزاد هستند.
wiki: ندر (آیین)
پیشنهاد کاربران
ندر در زبان بلوچی به معنی فدا شدن
من تی ندر=من فدای تو
من تی ندر=من فدای تو
فدا
قربون
قربون
کلمات دیگر: