وعدو وعید
وعده وعید
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
وعده وعید. [ وَ دَ / دِ وَ ] ( اِ مرکب ) وعد و وعید. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وعد و وعید شود.
- وعده وعید دادن ؛ قول و قرارهای نااستوار و غیر قطعی و عمل نشدنی دادن.
- وعده وعید دادن ؛ قول و قرارهای نااستوار و غیر قطعی و عمل نشدنی دادن.
پیشنهاد کاربران
وعده سر خرمن
کلمات دیگر: