مارکسیسم ساختارگرا، نظریه ای است که به تحلیل جبرگرایی در مارکسیسم می پردازد و برای اولین بار، توسّط لویی آلتوسر، مطرح شد. او در تحلیل این مسئله، می گوید که " باید فلسفه مارکسیستی را از علم جامعه شناسی مارکسیستی، متمایز کرد، مانند تمایز میان شیمی و فیزیک.
ساختارگرایی
مارکسیسم
در جایی دیگر عنوان می دارد که باید به جوامع به عنوان میان ساختارها نگریست نه به عنوان میان جوهرها.
مارکسیسم باید در عین آنکه انسجام منطقی خود را حول فرض زیربنای اقتصادی («بعد شیمیایی») حفظ کند، باید ساختارهای نسبتاً مستقل را مفروض بدارد. از همه مهمتر (به زعم آلتوسر) ایدئولوژی به عنوان یک مجموعة زبانی و ساختاری مطرح است.
او در جایی دیگر به بحث دربارهٔ قوانین می پردازد و به قوانین با عینکی منتقدانه نگاه کرده و می گوید که قوانین جوامع بشر نباید به صورتی پیچیده باشند بلکه باید به صورتی قابل بررسی و تجربی و ساده باشند.
ساختارگرایی
مارکسیسم
در جایی دیگر عنوان می دارد که باید به جوامع به عنوان میان ساختارها نگریست نه به عنوان میان جوهرها.
مارکسیسم باید در عین آنکه انسجام منطقی خود را حول فرض زیربنای اقتصادی («بعد شیمیایی») حفظ کند، باید ساختارهای نسبتاً مستقل را مفروض بدارد. از همه مهمتر (به زعم آلتوسر) ایدئولوژی به عنوان یک مجموعة زبانی و ساختاری مطرح است.
او در جایی دیگر به بحث دربارهٔ قوانین می پردازد و به قوانین با عینکی منتقدانه نگاه کرده و می گوید که قوانین جوامع بشر نباید به صورتی پیچیده باشند بلکه باید به صورتی قابل بررسی و تجربی و ساده باشند.
wiki: مارکسیسم ساختارگرا