( مصدر ) قدم نهادن گام گذاشتن : گشتی متحیر که اندرین راه گامی نتوانی که در گذاری . ( ناصر خسرو )
گام در گذاشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گام درگذاشتن. [ دَ گ ُت َ ] ( مص مرکب ) قدم نهادن. گام گذاشتن :
گشتی متحیر که اندرین راه
گامی نتوانی که درگذاری.
گشتی متحیر که اندرین راه
گامی نتوانی که درگذاری.
ناصرخسرو.
کلمات دیگر: