( صغت ) آنکه مانع کار شود مانع، ربیثه کسی که مانع کار می شود
کار باز دارنده
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کاربازدارنده. [ رَ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) ربیثة. ( منتهی الارب ). ج ، ربائث. ربیثی. ( منتهی الارب ). کسی که مانع کار میشود. مانع. ( المنجد ).
کلمات دیگر: