منسوب به لاحق
لاحقی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
لاحقی . [ ح ِ قی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به لاحق .
لاحقی . [ ح ِقی ی ] (اِخ ) (الَ ...) رجوع به ابان بن اللاحق شود.
لاحقی. [ ح ِ قی ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب به لاحق.
لاحقی. [ ح ِقی ی ] ( اِخ ) ( الَ... ) رجوع به ابان بن اللاحق شود.
لاحقی. [ ح ِقی ی ] ( اِخ ) ( الَ... ) رجوع به ابان بن اللاحق شود.
کلمات دیگر: