( مصدر ) گام برداشتن : بزیر بار گنه گام برنمیگیرم که زیر بار با هستگی رود حمال . ( سعدی )
گام بر گرفتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گام برگرفتن. [ ب َ گ ِ رِ ت َ] ( مص مرکب ) گام برداشتن. قدم برداشتن :
به زیر بار گنه گام برنمیگیرم
که زیر بار به آهستگی رود حمال.
به زیر بار گنه گام برنمیگیرم
که زیر بار به آهستگی رود حمال.
سعدی.
پیشنهاد کاربران
گام بر گرفتن : قدم گذاشتن .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 87 ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 87 ) .
کلمات دیگر: