محمد بن عبد العزیز از مردم داوودان راوی است
داوودانی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
داوودانی. ( ص نسبی ) نسبت است به داوودان که شهری است از نواحی بصره.
داوودانی. [ نی ی ] ( اِخ ) محمدبن عبدالعزیز از مردم داوودان راوی است. از عیسی بن یونس الرملی روایت دارد و ابوعبداﷲالرصافی از وی. ( از معجم البلدان ذیل داوودان ).
داوودانی. [ نی ی ] ( اِخ ) محمدبن عبدالعزیز از مردم داوودان راوی است. از عیسی بن یونس الرملی روایت دارد و ابوعبداﷲالرصافی از وی. ( از معجم البلدان ذیل داوودان ).
داوودانی . (ص نسبی ) نسبت است به داوودان که شهری است از نواحی بصره .
داوودانی . [ نی ی ] (اِخ ) محمدبن عبدالعزیز از مردم داوودان راوی است . از عیسی بن یونس الرملی روایت دارد و ابوعبداﷲالرصافی از وی . (از معجم البلدان ذیل داوودان ).
کلمات دیگر: