منسوب است به زراره که نام جد است
زراری
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
زراری. [ زُ ] ( ص نسبی ) منسوب است به زرارة که نام جد است. ( سمعانی ).
زراری. [ زَ ] ( از ع ، اِ ) مأخوذ از ذراریح تازی و بمعنی آن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ذراریح شود.
زراری. [ زَ ] ( از ع ، اِ ) مأخوذ از ذراریح تازی و بمعنی آن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ذراریح شود.
زراری . [ زَ ] (از ع ، اِ) مأخوذ از ذراریح تازی و بمعنی آن . (ناظم الاطباء). رجوع به ذراریح شود.
زراری . [ زُ ] (ص نسبی ) منسوب است به زرارة که نام جد است . (سمعانی ).
کلمات دیگر: