( ذومسغبة ) ذومسغبة. [ م َ غ َ ب َ ] ( ع ص مرکب ، اِ مرکب ) گرسنگی : خداوندگرسنگی : فلا اقتحم العقبة و ما ادراک ما العقبة فک رقبة او اطعام فی یوم ذی مسغبة ( قرآن 90 / 11 - 14 )؛ پس تکلیف درنیامد شروع نکرد در سختی و چه دانا کرد ترا که چیست عقبه رهانیدن گردن یا طعام دادن در روزی که گرسنگی است. ( تفسیر ابوالفتوح ج 5 ص 531 ) و در تفسیر آن گوید: یا طعام دادن در روزی خداوند گرسنگی روزی گرسنه من باب قولهم لیل قائم و نهار صائم. ( ابوالفتوح ج 5 ص 536 ). و رجوع به ذومتربة شود.
ذومسغبه
لغت نامه دهخدا
ذومسغبة. [ م َ غ َ ب َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) گرسنگی : خداوندگرسنگی : فلا اقتحم العقبة و ما ادراک ما العقبة فک رقبة او اطعام فی یوم ذی مسغبة (قرآن 90 / 11 - 14)؛ پس تکلیف درنیامد شروع نکرد در سختی و چه دانا کرد ترا که چیست عقبه رهانیدن گردن یا طعام دادن در روزی که گرسنگی است . (تفسیر ابوالفتوح ج 5 ص 531) و در تفسیر آن گوید: یا طعام دادن در روزی خداوند گرسنگی روزی گرسنه من باب قولهم لیل قائم و نهار صائم . (ابوالفتوح ج 5 ص 536). و رجوع به ذومتربة شود.
کلمات دیگر: