کوه زر روینده ظاهرا کوهی در غزنین که در زمان محمود غزنوی کان زری در آن یافتند
زر رویان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
زررویان. [ زَ ] ( اِخ ) ( کوه... ) کوه زرروینده. ظاهراً کوهی در غزنین که در زمان محمود غزنوی کان زری در آن یافتند :
بده چندانکه در ده سال از آن کشور خراج آید
بیک هفته برآید مر ترا از کوه زررویان.
که باشد او را همسایه کوه زررویان.
بده چندانکه در ده سال از آن کشور خراج آید
بیک هفته برآید مر ترا از کوه زررویان.
فرخی.
به گنجت اندر نقصان کجا پدید آیدکه باشد او را همسایه کوه زررویان.
فرخی.
رجوع به الجماهر بیرونی ص 29 سطر 8 «زروبان » و زر ( معنی اول ) در همین لغت نامه شود.کلمات دیگر: