کلمه جو
صفحه اصلی

سبرات

لغت نامه دهخدا

سبرات. [ س ِ ] ( ع ص ) مرد درویش. ( منتهی الارب ). گدا و تهیدست و مفلس. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).

سبراة. [ س ِ ] ( اِخ ) نام آبی است متعلق به تیم الرباب. در ابتدا آن چاه عادیة است که به سبر موسوم است. ( معجم البلدان ).

سبرات . [ س ِ ] (ع ص ) مرد درویش . (منتهی الارب ). گدا و تهیدست و مفلس . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: