حیله گری و شیادی
زراقی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
زراقی. [ زَرْ را ] ( حامص ) حیله گری. شیادی. خدعه گری :
با معجز انبیا چه باشد
زراقی و بازی دوالک.
که خود را بر تو می بندم به سالوسی و زراقی.
هرچه سالوس بود و زراقی.
جز جرعه نمی دهد مرا ساقی.
با معجز انبیا چه باشد
زراقی و بازی دوالک.
ابوالفرج رونی.
نگویم نسبتی دارم به نزدیکان درگاهت که خود را بر تو می بندم به سالوسی و زراقی.
سعدی.
پایمال معاشرت کردم هرچه سالوس بود و زراقی.
سعدی.
تا چند ازین حیله و زراقی جز جرعه نمی دهد مرا ساقی.
شمس طبسی.
کلمات دیگر: