بسته شدن بر کسی سخن بسته شدن سخن
رتج
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رتج . [ رَ ] (ع مص ) بند کردن در را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
رتج. [ رِ ] ( ع ص ، اِ ) مال حرام. ( ناظم الاطباء ). مال رتج و غلق ، خلاف علق ؛ ای لا سبیل الیه. ( اقرب الموارد ). مال بند. ( آنندراج ). || سکة رتج ؛ کوچه سربسته. ( منتهی الارب ). کوچه سربسته و بن بند. ( ناظم الاطباء ). کوچه بن بست. ( از اقرب الموارد ).
رتج. [ رَ ت َ ] ( ع اِ ) رِتاج. در بزرگ. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به رتاج شود.
رتج. [ رَ ] ( ع مص ) بند کردن در را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
رتج. [ رَ ت َ ] ( ع مص ) بسته شدن بر کسی سخن.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بسته شدن سخن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( از اقرب الموارد ).
رتج. [ رَ ت َ ] ( ع اِ ) رِتاج. در بزرگ. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به رتاج شود.
رتج. [ رَ ] ( ع مص ) بند کردن در را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
رتج. [ رَ ت َ ] ( ع مص ) بسته شدن بر کسی سخن.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بسته شدن سخن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( از اقرب الموارد ).
رتج . [ رَ ت َ ] (ع اِ) رِتاج . در بزرگ . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به رتاج شود.
رتج . [ رَ ت َ ] (ع مص ) بسته شدن بر کسی سخن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بسته شدن سخن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (از اقرب الموارد).
رتج . [ رِ ] (ع ص ، اِ) مال حرام . (ناظم الاطباء). مال رتج و غلق ، خلاف علق ؛ ای لا سبیل الیه . (اقرب الموارد). مال بند. (آنندراج ). || سکة رتج ؛ کوچه ٔ سربسته . (منتهی الارب ). کوچه ٔ سربسته و بن بند. (ناظم الاطباء). کوچه ٔ بن بست . (از اقرب الموارد).
کلمات دیگر: