کلمه جو
صفحه اصلی

ذوفایش

لغت نامه دهخدا

ذوفایش. [ ی ِ ] ( اِخ ) یزید. مکنی به ابی سلامة ازبنویحصب. یکی از اذواء یمن. و این همان ابو سلامه است که اعشی در قصائد خویش او را میستاید. ( المرصع ).

ذوفائش. [ ءِ ] ( اِخ ) حمیری. یکی از تبابعه است.


کلمات دیگر: