زر نگار کردن و ملمع کردن زر اندوختن
زر اندودن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
زر اندودن. [ زَ اَ دو دَ ] ( مص مرکب ) زرنگار کردن و ملمع کردن. ( ناظم الاطباء ). زراندود کردن :
نگهبان این مارپیکر درفش
زراندود برپرنیان بنفش.
می کنم آنها که نفرموده اند.
نگهبان این مارپیکر درفش
زراندود برپرنیان بنفش.
نظامی.
من که مسم را به زراندوده اندمی کنم آنها که نفرموده اند.
نظامی.
رجوع به زراندود، زراندود کردن و زراندوده شود. || زراندوختن. ( ناظم الاطباء ).کلمات دیگر: