شب بسر آمدن شب سپری شدن
شب گذشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شب گذشتن. [ ش َ گ ُ ذَ ت َ ] ( مص مرکب ) شب به سرآمدن. شب سپری شدن :
روز و شبم ز هجر به رنگی گذشته است
کآگه نگشته ام که سپید و سیاه چیست.
روز و شبم ز هجر به رنگی گذشته است
کآگه نگشته ام که سپید و سیاه چیست.
شانی مشهدی.
کلمات دیگر: