میل جراحت
سبار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سبار. [ س ِ ] ( اِ ) همان سپار است. در لغت فرس سپار ولی در صحاح الفرس سبار آمده است. رجوع به سپار شود.
سبار. [ س ِ ] ( ع اِ ) میل جراحت.( مهذب الاسماء ). محراف و میلی که در جراحت فرو برند تا غور آن معلوم گردد. ج ، سُبُر. ( ناظم الاطباء ). آنچه بدان غور جراحت را معلوم دارند. ( اقرب الموارد ).
سبار. [ س ِ ] ( ع اِ ) میل جراحت.( مهذب الاسماء ). محراف و میلی که در جراحت فرو برند تا غور آن معلوم گردد. ج ، سُبُر. ( ناظم الاطباء ). آنچه بدان غور جراحت را معلوم دارند. ( اقرب الموارد ).
سبار. [ س ِ ] (اِ) همان سپار است . در لغت فرس سپار ولی در صحاح الفرس سبار آمده است . رجوع به سپار شود.
سبار. [ س ِ ] (ع اِ) میل جراحت .(مهذب الاسماء). محراف و میلی که در جراحت فرو برند تا غور آن معلوم گردد. ج ، سُبُر. (ناظم الاطباء). آنچه بدان غور جراحت را معلوم دارند. (اقرب الموارد).
کلمات دیگر: