برابر پارسی : خواهانی، خواستاری
اشتها
برابر پارسی : خواهانی، خواستاری
فارسی به انگلیسی
appetite
فارسی به عربی
شهیة , مذاق , معدة
مترادف و متضاد
بطن، میل، اشتها، معده، سیرابی
ارزو، اشتیاق، اشتها، میل و رغبت ذاتی
میل، اشتها، خوش مزگی، چاشنی، طعم، مزه، خوش طعمی، ذوق، رغبت، مقدار کم، ذائقه
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۱. میل به غذا داشتن، آرزوی طعام.
۲. [قدیمی] خواستن چیزی، آرزو داشتن، آرزوی چیزی کردن.
۲. [قدیمی] خواستن چیزی، آرزو داشتن، آرزوی چیزی کردن.
دانشنامه عمومی
اشتها به معنی میل به خوردن غذا و احساس گرسنگی است.
(اسم مصدر) میل به غذا داشتن؛ آرزوی طعام ، خواستن چیزی؛ آرزو داشتن؛ آرزوی چیزی کردن.
تنظیم اشتها در بدن اصولا در هیپوتالاموس انجام میگیرد و متاثر از عوامل مختلفی مانند هورمون لپتین ، سطح قند خون ، سطح هورمونهای مختلف مانند هورمونهای دستگاه گوارش و انسولین می باشد. گاه افزایش اشتهای بیمارگونه (بولیمیا) یا کاهش اشتهای بیمارگونه (بی اشتهایی عصبی) داریم.
بی اشتهایی
(اسم مصدر) میل به غذا داشتن؛ آرزوی طعام ، خواستن چیزی؛ آرزو داشتن؛ آرزوی چیزی کردن.
تنظیم اشتها در بدن اصولا در هیپوتالاموس انجام میگیرد و متاثر از عوامل مختلفی مانند هورمون لپتین ، سطح قند خون ، سطح هورمونهای مختلف مانند هورمونهای دستگاه گوارش و انسولین می باشد. گاه افزایش اشتهای بیمارگونه (بولیمیا) یا کاهش اشتهای بیمارگونه (بی اشتهایی عصبی) داریم.
بی اشتهایی
wiki: اشتها
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] میل داشتن را اشتهاء گویند. از آن به مناسبت در باب های طهارت، نکاح و اطعمه و اشربه سخن رفته است.
خوردن غذا و نوشیدن آب بدون اشتها، مکروه است.
از آداب نوشیدن آب
از آداب نوشیدن آب، آن است که آن را در سه مرحله بنوشد و پس از مرحلۀ اول و دوم در حالی که اشتها دارد، حمد خدا گوید.
دست کشیدن از غذا حین اشتهاء
دست کشیدن از غذا در حالی که هنوز اشتها دارد، مستحب است.
از آداب عیادت بیمار
...
خوردن غذا و نوشیدن آب بدون اشتها، مکروه است.
از آداب نوشیدن آب
از آداب نوشیدن آب، آن است که آن را در سه مرحله بنوشد و پس از مرحلۀ اول و دوم در حالی که اشتها دارد، حمد خدا گوید.
دست کشیدن از غذا حین اشتهاء
دست کشیدن از غذا در حالی که هنوز اشتها دارد، مستحب است.
از آداب عیادت بیمار
...
wikifeqh: اشتهاء
پیشنهاد کاربران
در پارسی " پژوهان " برابر کتاب فرهنگ برابرهای پارسی واژه های بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
پسوند اشت در واژگان آریایی به مانای آرزوشده و دلخواه و پذیرفتنی است مانند بهشت ( به اشت ) و خورشت ( خور اشت ) که در سنسکریت به صورت iSta इष्ट به مانای desired acceptable favorite آمده است.
این واژه آریایی است
این واژه آریایی است
ریشه ی واژه ی #اشتها ✅
و واژگانی همچون #شهو ، #شهوت و. . . در عربی ✅
همان ایستک ترکیست از بن ایستمک به معنی خواستن است.
ایستمک از بن ایز - iz به معنی نشان ، تعقیب ( ایزلمک ) و از آن اصلی تر از usmaq به معنی فکر کردن استخوان را از گوشت پاک کردن و. . . مشتقات آن به ısırmaq میتوان به گاز گرفتن اشاره کرد. ( به طرف خود کشیدن )
اثبات کامل چنین تبدیلی از us به iz را میتوانیم از izgi به معنی دانا اشاره کنیم iz gi پسوندی که به فعل فصل میشود این نشان میدهد که این واژه از اوسماق است اوسماق به معنی فکر کردن تفسیری از این فعل است که معنی فکر کردن است و هوش هم از این فعل است. ♦️
( ایز - ایستمک - ایسیرماق - اوسماق - ایزگی )
ایستک - ایشتک - ایشته
اشتها
اشته در عربی به معنی طلبیدن است خوب معلوم است از ایستمک ترکی است و اشتها هم از آن است.
واژگانی همچون شهو ، شهوت همگی از این بن هستند و عرب اشتها را از باب فرض افتعال گرفته است و از آن وزن ساخته است.
اشته - ایستمک
وارد شده به افتعال
از آن فعل گرفته شده است ( شهو ) و از آن واژگانی همچون شهو ، شهوت و مشقاتی از این قبیل ساخته شده است. ♦️
همچنین واژگانی مانند #شوق ، #اشتیاق ( علاقه و ایستک ) #مشتاق #تشویق ( ایستک وئرمه ) از ایستمک ترکی است.
و واژگانی همچون #شهو ، #شهوت و. . . در عربی ✅
همان ایستک ترکیست از بن ایستمک به معنی خواستن است.
ایستمک از بن ایز - iz به معنی نشان ، تعقیب ( ایزلمک ) و از آن اصلی تر از usmaq به معنی فکر کردن استخوان را از گوشت پاک کردن و. . . مشتقات آن به ısırmaq میتوان به گاز گرفتن اشاره کرد. ( به طرف خود کشیدن )
اثبات کامل چنین تبدیلی از us به iz را میتوانیم از izgi به معنی دانا اشاره کنیم iz gi پسوندی که به فعل فصل میشود این نشان میدهد که این واژه از اوسماق است اوسماق به معنی فکر کردن تفسیری از این فعل است که معنی فکر کردن است و هوش هم از این فعل است. ♦️
( ایز - ایستمک - ایسیرماق - اوسماق - ایزگی )
ایستک - ایشتک - ایشته
اشتها
اشته در عربی به معنی طلبیدن است خوب معلوم است از ایستمک ترکی است و اشتها هم از آن است.
واژگانی همچون شهو ، شهوت همگی از این بن هستند و عرب اشتها را از باب فرض افتعال گرفته است و از آن وزن ساخته است.
اشته - ایستمک
وارد شده به افتعال
از آن فعل گرفته شده است ( شهو ) و از آن واژگانی همچون شهو ، شهوت و مشقاتی از این قبیل ساخته شده است. ♦️
همچنین واژگانی مانند #شوق ، #اشتیاق ( علاقه و ایستک ) #مشتاق #تشویق ( ایستک وئرمه ) از ایستمک ترکی است.
دوست بالایی که گفت اشتها ترکیه،
باید بگم که این واژه عربیه خودتم به خوبی گفتی. ولی باز به زور به ترکی ربط دادی.
واژه ایستمک در ترکی هم از اشته، اشتها عربی گرفته شده. که فقط یک پسوند ترکی بهش افزوده شده.
مانند واژه ی "شوئی"به معنی آب در زبان چینی، که با تبدیل ش به س وارد ترکی شده و به شکل ( سو ) در آمده است.
باید بگم که این واژه عربیه خودتم به خوبی گفتی. ولی باز به زور به ترکی ربط دادی.
واژه ایستمک در ترکی هم از اشته، اشتها عربی گرفته شده. که فقط یک پسوند ترکی بهش افزوده شده.
مانند واژه ی "شوئی"به معنی آب در زبان چینی، که با تبدیل ش به س وارد ترکی شده و به شکل ( سو ) در آمده است.
کلمات دیگر: