کلمه جو
صفحه اصلی

پیش خان

فرهنگ فارسی

( اسم ) صندوق مانندی که دکانداران ( عطار سقط فروش و غیره ) در پشت آن نشینند و بر بالای آن ترازو آویزند جلوخان پیش تخته.
دهی جزئ دهستان مرکزی بخش صومعه سرا شهرستان فومن

فرهنگ معین

(اِمر. ) پیش خان ، میز درازی که فروشندة کالا پشت آن می ایستد.

لغت نامه دهخدا

پیش خان. ( اِ مرکب ) پیش تخته. پیش خوان. جلو خوان. صندوق گونه ای که دکانداران چون عطار و سقط فروش در پشت آن نشینند و بر بالای آن ترازو آویخته است.، پیشخان. ( اِخ ) دهی جزء دهستان مرکزی بخش صومعه سرا شهرستان فومن واقع در 3 هزار گز شمال صومعه سرا، کنار راه اتومبیل رو فرعی صومعه سرا به ترکستان. جلگه ، معتدل ، مرطوب ، دارای 1340 تن سکنه. آب آن از رودخانه ترکستان. محصول آنجا برنج و توتون سیگار و ابریشم و شغل اهالی آن زراعت و مکاری و راه آنجا اتومبیل روست و بوسیله رودخانه ترکستان از این ده به قراء کنار مرداب و بندر پهلوی قایق میرود. این ده چند باب دکان دارد. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).

پیش خان . (اِ مرکب ) پیش تخته . پیش خوان . جلو خوان . صندوق گونه ای که دکانداران چون عطار و سقط فروش در پشت آن نشینند و بر بالای آن ترازو آویخته است .


دانشنامه عمومی

به اتاقی که در نیایشگاه های یونان باستان پیش از درون خانه قرار داشت، پیش خان، (پیش مَقصوره یا رواق قدامی) گفته می شود.
Encyclopædia Britannica Eleventh Edition، که در مالکیت عمومی قرار دارد.
در این نیایشگاه ها تنها فضایی که دو دیوار نبشی آن را از دو سو محدود کرده و ردیفی از ستون ها جلوی آن را گرفته باشد پیش خان نامیده می شود.
اگر دیوارهای نبشی در چنین فضایی حضور نداشته باشند، آن فضا را پیش ستونگاه می نامند.

پیشخان، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان صومعه سرا در استان گیلان ایران است.
این روستا در دهستان کسما قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۸۱۷ نفر (۲۴۳خانوار) بوده است.

فرهنگستان زبان و ادب

{front desk} [گردشگری و جهانگردی] قسمتی از پیشگاه که به اموری از قبیل خوشامدگویی و ثبت نام و پذیرش و ترخیص مهمانان می پردازد
{front office} [رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] دفتر اجرایی اصلی شرکت ها و سازمان ها یا سامانه هایی که با مشتریان سروکار دارند

پیشنهاد کاربران

با توجه به معنی خان!
پیشخان: دفتر دَستکی که نماینده و خان جایی است، که قبل از همه وجود دارد یا باید پدید آید، صندوق دار
که در بیشتر اوقات آن را با ( پیشخوان! ) اشتباه می نویسند!

پیشخوان یا پیشخان؟

اصولا ما چیزی به نام �پیشخان� نداریم که بخواهیم از آن به جلوی خانه یا جلوی میز تعبیر نمائیم. برای من جای سوال است که چرا عده ای برای تشخیص املای صحیح کلمات دنبال ریشه یابی معنی آن کلمه هستند!! اگر اینطور بود �بوذرجمهر� که عربی شده �بزرگمهر� ماست باید به صورت �بوزرجمهر� نوشته میشد با این توجیه که اعراب چون حرف �گاف� ندارند از حرف �جیم� استفاده میکنند و حرف �ز� به همان شکل خود نوشته میشود.
اصولا شکل نگارش فارسی بعضی کلمات اعم از لاتین و عربی با قواعد هر یک از این زبانها متفاوت است.
به عنوان مثال اینکه بگوییم �پلمپ� درست یا �پلمب� ما را به جای خوبی نخواهد رساند. �پلمپ� فارسی شده �پلمب� است و �کلوپ� فارسی شده �کلاب� میباشد و نوشتن آنها به صورت �پلمپ� و �کلوپ� نه تنها ایرادی ندارد بلکه کاملا درست است.
برای توضیح بیشتر، کلمه �کارت� را مثال میزنم که فارسی شده �کارد� است. همانطور که میدانید ما از �کردیت کارد� به �کارت اعتباری� تعبیر میکنیم. به همین دلیل است که میگویم برای اینکه به شکل درست نگارش کلمات پی ببریم نمیتوانیم به ریشه آنها استناد نمائیم. بر همین اساس اصولا با بعضی از توجیهات آقای ابوالحسن نجفی در خصوص املای درست کلمات موافق نیستم. فرضا ایشان قائل به �تسویه حساب� میباشند با این توجیه که �تسویه حساب� به معنای سواسازی حساب است و �تصفیه حساب� به معنای صاف سازی حساب میباشد در حالی که چنین چیزی صحیح نیست. اشتباه ایشان و دیگران همان چیزی است که در بالا به آن اشاره کردم؛ اینکه ما نباید دنبال ریشه یابی کلمات باشیم تا به فرم صحیح کلمه برسیم.
بر همین اساس است که میگویم �پیشخوان� درست است نه �پیشخان�.
�خوان� برابر است با میز، سفره یا طبقه و �پیشخوان� به معنی میز پیشین یا طبقه ای است که جلوی میز قرار دارد. بنابراین �پیشخان� بالکل اشتباه است.

کامنت دوم:
اینکه عده ای دلیلشان از نفی چنین چیزی استناد به این است که به فردی �پیش خوان� میگویند که پیش از وعظ یا روضه خوانی بالای منبر میرود، تلقی غلطی است که به ندانستن شکل صحیح نگارش این کلمه ( پیش خوان ) برمیگردد. در این مورد به خصوص اصلا نمیتوان �پیش خوان� را سر هم نوشت و آن را به صورت �پیشخوان� انشا کرد.


پیشخوان یا پیشخان؟

اصولا ما چیزی به نام �پیشخان� نداریم که بخواهیم از آن به جلوی خانه یا جلوی میز تعبیر نمائیم. برای من جای سوال است که چرا عده ای برای تشخیص املای صحیح کلمات دنبال ریشه یابی معنی آن کلمه هستند!! اگر اینطور بود �بوذرجمهر� که عربی شده �بزرگمهر� ماست باید به صورت �بوزرجمهر� نوشته میشد با این توجیه که اعراب چون حرف �گاف� ندارند از حرف �جیم� استفاده میکنند و حرف �ز� به همان شکل خود نوشته میشود.
اصولا شکل نگارش فارسی بعضی کلمات اعم از لاتین و عربی با قواعد هر یک از این زبانها متفاوت است.
به عنوان مثال اینکه بگوییم �پلمپ� درست یا �پلمب� ما را به جای خوبی نخواهد رساند. �پلمپ� فارسی شده �پلمب� است و �کلوپ� فارسی شده �کلاب� میباشد و نوشتن آنها به صورت �پلمپ� و �کلوپ� نه تنها ایرادی ندارد بلکه کاملا درست است.
برای توضیح بیشتر، کلمه �کارت� را مثال میزنم که فارسی شده �کارد� است. همانطور که میدانید ما از �کردیت کارد� به �کارت اعتباری� تعبیر میکنیم. به همین دلیل است که میگویم برای اینکه به شکل درست نگارش کلمات پی ببریم نمیتوانیم به ریشه آنها استناد نمائیم. بر همین اساس اصولا با بعضی از توجیهات آقای ابوالحسن نجفی در خصوص املای درست کلمات موافق نیستم. فرضا ایشان قائل به �تسویه حساب� میباشند با این توجیه که �تسویه حساب� به معنای سواسازی حساب است و �تصفیه حساب� به معنای صاف سازی حساب میباشد در حالی که چنین چیزی صحیح نیست. اشتباه ایشان و دیگران همان چیزی است که در بالا به آن اشاره کردم؛ اینکه ما نباید دنبال ریشه یابی کلمات باشیم تا به فرم صحیح کلمه برسیم.
بر همین اساس است که میگویم �پیشخوان� درست است نه �پیشخان�.
�خوان� برابر است با میز، سفره یا طبقه و �پیشخوان� به معنی میز پیشین یا طبقه ای است که جلوی میز قرار دارد. بنابراین �پیشخان� بالکل اشتباه است.
اینکه عده ای دلیلشان از نفی چنین چیزی استناد به این است که به فردی �پیش خوان� میگویند که پیش از وعظ یا روضه بالای منبر میرود، تلقی غلطی است که به ندانستن شکل صحیح نگارش این کلمه ( پیش خوان ) برمیگردد. در این مورد به خصوص اصلا نمیتوان �پیش خوان� را سر هم نوشت و آن را به صورت �پیشخوان� انشا کرد.



کلمات دیگر: