مترادف مراحم : مرحمت ها، لطف ها، عنایات، عنایت ها، محبت ها، مهربانی ها
مراحم
مترادف مراحم : مرحمت ها، لطف ها، عنایات، عنایت ها، محبت ها، مهربانی ها
مترادف و متضاد
مرحمتها، لطفها، عنایات، عنایتها، محبتها، مهربانیها
فرهنگ فارسی
جمع مرحمه
(اسم ) جمع مرحمت ( مرحمه ) مرحمتها مهربانیها : و مراحم حضرت صاحبقرانی شامل حال هنگنان گشته ...
(اسم ) جمع مرحمت ( مرحمه ) مرحمتها مهربانیها : و مراحم حضرت صاحبقرانی شامل حال هنگنان گشته ...
فرهنگ معین
(مَ حِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ مرحمت .
لغت نامه دهخدا
مراحم. [ م َ ح ِ ] ( ع اِ ) مهربانیها. ج ِ مرحمت. ( غیاث اللغات ). رجوع به مرحمة و مرحمت شود : و مراحم حضرت صاحبقرانی شامل حال همگان گشته. ( ظفرنامه یزدی ، از فرهنگ فارسی معین ).
- ارباب مراحم و اشفاق ؛ مردمان مهربان و مشفق. ( ناظم الاطباء ).
- ارباب مراحم و اشفاق ؛ مردمان مهربان و مشفق. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ عمید
مرحمت#NAME?
= مرحمت
پیشنهاد کاربران
مرحمت
مهربانی
لطف
مهربانی
لطف
مرحمت ها . لطف ها. عنایت ها. محبت ها . مهربانی ها
مراحمت ها. لطف ها . مهربانی ها
مهربانی ها، محبت ها، لطف ها
مراحم : لطف مهربانی عنایت مشفق وبامحبت
عزیزی
مهربانی ها، مرحمت غیاث اللغه
مربانیت لطف ومحبت
لطف، مهربانی، مرحمت،
مرحمت - مهربانی
تاج سری
:یعنی رحمت ، مهربان ، محبت ، مشفق ، عزیزی، تاج سری، لطف، عنایت
:لطف محبت، مهربان، عزیزی، تاج سری، مشفق ، عنایت، با رحمت
مراحم : در زمان حال ما برای افراد معنی متفاوت میده . برای کسی که روش کراش داریم یعنی تو عزیزی عشقم. برای کسی که ازش بدمون میاد یعنی بزور جوابتو میدم. برای افراد عادی یعنی زرتو بزن کار دارم
کلمات دیگر: