دشمنی کردن ٠ خصومت ورزیدن ٠ جنگ کردن ٠
کینه ساختن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کینه ساختن. [ ن َ / ن ِ ت َ ] ( مص مرکب ) دشمنی کردن. خصومت ورزیدن. جنگ کردن :
چنین داد پاسخ فرامرز باز
که با شیر درّنده کینه مساز.
چنین داد پاسخ فرامرز باز
که با شیر درّنده کینه مساز.
فردوسی.
کلمات دیگر: