تمر گاندن . متعدی تمر گیدن به امراه نشاندن . با خشونت خوابانیدن .
تمر گانیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تمرگانیدن. [ ت َ م َ دَ ] ( مص ) تمرگاندن. متعدی تمرگیدن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). به اکراه نشاندن. با خشونت خوابانیدن. رجوع به تمرگیدن شود.
کلمات دیگر: