کلمه جو
صفحه اصلی

تمسک کردن

فارسی به انگلیسی

to take hold of, to resort to

فرهنگ فارسی

چنگ در زدندستاویز ساختن تشبت کردن .

لغت نامه دهخدا

تمسک کردن. [ ت َ م َس ْ س ُ ن ُ / ن ِ ] ( مص مرکب ) چنگ در زدن. اعتصام :
به موالات این دو رکن شریف
هم تمسک کنم هم استظهار.
خاقانی.
رجوع به تمسک و دیگر ترکیبهای آن شود.


کلمات دیگر: