تمسک کردن . و اگر خسکی در راه افتد و یا بالایی تند پیش آید بدان تمسک توان نمود .
تمسک نمودن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تمسک نمودن. [ ت َ م َس ْ س ُ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) تمسک کردن : و اگر خسکی در راه افتد و یا بالایی تند پیش آید بدان تمسک توان نمود. ( کلیله و دمنه ).
رجوع به تمسک و دیگر ترکیبهای آن شود.
رجوع به تمسک و دیگر ترکیبهای آن شود.
کلمات دیگر: