دشمنی به دل داشتن ٠ حقه در دل داشتن ٠ عدوات و بغض از کسی داشتن ٠
کین داشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کین داشتن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) دشمنی به دل داشتن. حقد در دل داشتن. عداوت و بغض از کسی داشتن :
چو دیندار کین دارد از پادشا
نگر تا نخوانی ورا پارسا.
گورشان پهلوی کین داران نهند.
چو دیندار کین دارد از پادشا
نگر تا نخوانی ورا پارسا.
فردوسی.
کین مدار آنها که از کین گمرهندگورشان پهلوی کین داران نهند.
مولوی.
رجوع به کین دار شودکلمات دیگر: