تدبیر . چاره . یا علاج
چار و چدر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چار و چدر. [ رُ چ َ دَ ] ( اِ مرکب ، اتباع ) تدبیر. ( برهان ) ( آنندراج ). چاره. ( برهان ) ( آنندراج ) :
او چار به کارمن چو درکرد
چاروچدر از کسی نخواهم.
او چار به کارمن چو درکرد
چاروچدر از کسی نخواهم.
قریعالدهر ( از آنندراج ).
|| علاج. ( برهان ) ( آنندراج ).کلمات دیگر: