کنایه از عناصر اربعه است که آدمی مجموع. آنست .
چارپای بند
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چارپای بند. [ ب َ ] ( اِ مرکب ) کنایه از عناصر اربعه است که آدمی مجموعه آن است. ( آنندراج ) :
با چنین چارپای بند بود
سوی هفت آسمان شدن دشوار.
با چنین چارپای بند بود
سوی هفت آسمان شدن دشوار.
سنائی.
کلمات دیگر: