( خار آور ) پرخار خارور
خار اور
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( خارآور ) خارآور. [ وَ ] ( نف مرکب ) پرخار. خارور. خاردار. || ( اِ مرکب ) درخت خارآور. آن را به عربی العضاة گویند. اسم مرکبی است ازخار و فعل آوردن. ( فرهنگ شعوری ج 1 ص 361 ). || منسوب به پارچه خارا. ( ناظم الاطباء ). موجدار.
کلمات دیگر: