کلمه جو
صفحه اصلی

حافظ عجم

فرهنگ فارسی

یکی از شعرای عثمانی که در زمان سلطان سلیم خان ثانی میزیست

لغت نامه دهخدا

حافظ عجم. [ ف ِ ع َ ج َ ] ( اِخ ) یکی از شعرای عثمانی که در زمان سلطان سلیم خان ثانی میزیست. وی با برادرش قوقله عجم از ایران آمده و مدّتی در مرزیفون اقامت گزید و سمت مدرّسی مدرسه علی پاشای قسطنطنیه را داشت ، و به اکثر علوم و فنون واقف بود، و تألیفات و اشعار و حتی عنوان کتابهای وی طرز غریبی دارد. از اشعار اوست :
خوشا که میکده کنجنده بر یتاغم اوله
اَلِم اَیاغم اوله کاسه دن فراغم اوله.
( قاموس الاعلام ترکی ).

حافظ عجم. [ ف ِ ع َ ج َ ] ( اِخ ) رومی ، محمدبن عادل. متوفی در حدود 900 هَ. ق. او راست : ارجاع العلم الی نقطة. ( کشف الظنون ج 1 ص 82 ).

حافظ عجم . [ ف ِ ع َ ج َ ] (اِخ ) رومی ، محمدبن عادل . متوفی در حدود 900 هَ . ق . او راست : ارجاع العلم الی نقطة. (کشف الظنون ج 1 ص 82).


حافظ عجم . [ ف ِ ع َ ج َ ] (اِخ ) یکی از شعرای عثمانی که در زمان سلطان سلیم خان ثانی میزیست . وی با برادرش قوقله عجم از ایران آمده و مدّتی در مرزیفون اقامت گزید و سمت مدرّسی مدرسه ٔ علی پاشای قسطنطنیه را داشت ، و به اکثر علوم و فنون واقف بود، و تألیفات و اشعار و حتی عنوان کتابهای وی طرز غریبی دارد. از اشعار اوست :
خوشا که میکده کنجنده بر یتاغم اوله
اَلِم اَیاغم اوله کاسه دن فراغم اوله .

(قاموس الاعلام ترکی ).




کلمات دیگر: