کلمه جو
صفحه اصلی

جافل

لغت نامه دهخدا

جافل. [ ف ِ ] ( ع ص ) از جای برکنده. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) :
مراجع نجد بعد فرک و بغضة
مطلق بصری اسمع القلب جافلة.
( اقرب الموارد ).
|| موی گردآمده بر سر. || سبک رو از همه چیز. ( مهذب الاسماء ).

جافل. [ ف ِ ] ( اِخ ) اسبی بود مر بنی ذبیان را. ( منتهی الارب ).

جافل . [ ف ِ ] (اِخ ) اسبی بود مر بنی ذبیان را. (منتهی الارب ).


جافل . [ ف ِ ] (ع ص ) از جای برکنده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) :
مراجع نجد بعد فرک و بغضة
مطلق بصری اسمع القلب جافلة.

(اقرب الموارد).


|| موی گردآمده بر سر. || سبک رو از همه چیز. (مهذب الاسماء).


کلمات دیگر: