کنایه از چیزیکه نسبت با مثال خود دو چندان باشد چه دینار شش دانگ میباشد دانگ ششم حصه دینار است پس چهار دانگ به نسبت دو دانگ زائد میباشد و لفظ چهار دانگ که گاهی صفت هندوستان واقع میگردد بنابر آن است که چون عرض و طول هندوستان سوای روس از اکثر بلاد عالم زائد است یا آنکه آبادی و تحصیل از هندوستان به نسبت تحصیل دیگر بلاد عالم بیشتر است پس از این سبب تمام عالم را یک دینار فرض کردند و هندوستان را از آن بمنزل. چهار دانگ شمردند یا آنکه هندوستان در چهار اقلیم واقع است چنانکه در نقش. ربع مسکون ظاهر است در لفظ هفت اقلیم .
چار دانگ
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چاردانگ. ( اِ مرکب ) کنایه از چیزی که نسبت بامثال خود دو چندان باشد چه دینار شش دانگ میباشد دانگ ششم حصه دینار است پس چهاردانگ به نسبت دودانگ زائد میباشد و لفظ چهاردانگ که گاهی صفت هندوستان واقع میگردد بنابر آن است که چون عرض و طول هندوستان سوای روس از اکثر بلاد عالم بیشتر است یا آنکه آبادی و تحصیل از هندوستان به نسبت تحصیل دیگر بلاد عالم بیشتر است پس از این سبب تمام عالم را یک دینار فرض کردند و هندوستان را از آن بمنزله چهاردانگ شمردند، یا آنکه هندوستان در چهاراقلیم واقع است چنانکه در نقشه ربع مسکون ظاهر است در لفظ هفت اقلیم. ( آنندراج ). چهار ربع کره. ( ناظم الاطباء ). || اصطلاح موسیقی. || اصطلاح بنایی. || اصطلاح در تراشیدن قلم. || هر چیز که نه کلان باشد و نه خرد. ( ناظم الاطباء ).
کلمات دیگر: