کلمه جو
صفحه اصلی

جازء

لغت نامه دهخدا

جازء. [ زِءْ ] ( ع ص ) کافی و بسنده : جازئک من رجل ؛ کافی و بسنده است تو را. ( منتهی الارب ).


کلمات دیگر: