کلمه جو
صفحه اصلی

جاریکون

لغت نامه دهخدا

جاریکون. ( اِ ) بسباسه. ( تذکره ضریر انطاکی ص 106 ). بزباز. ظاهراً همان جارگون است. رجوع به جارگون شود.


کلمات دیگر: