کلمه جو
صفحه اصلی

جاریابه

لغت نامه دهخدا

جاریابه. [ ] ( اِخ ) شهری است به خراسان و اندر وی معدن سیم است و سیمهائی که از معدن آنجا افتد به اندراب درم زنند. ( حدود العالم ص 62 ).


کلمات دیگر: