( مصدر ) دل بر کاری نهادن یکدل شدن بر کاری قاطع بودن بر کاری .
جازم شدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جازم شدن. [ زِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) دل بر کاری نهادن. یکدل شدن بر کاری. قاطع بودن بر کاری.
- جازم شدن بر ؛ دل نهادن بر. یکدل شدن بر.
- جازم شدن بر ؛ دل نهادن بر. یکدل شدن بر.
کلمات دیگر: