چارمیخه کردن. [ خ َ / خ ِ ک دَ ] ( مص مرکب ) چهارمیخه کردن. سخت محکم و استوارکردن. استوار ساختن کاری یا امری. پابرجا نمودن.
چار میخه کردن
لغت نامه دهخدا
اصطلاحات
معنی ضرب المثل -> چار میخه کردن
پی و پایه چیزی را محکم و استوار کردن، محکم کاری کردن
پی و پایه چیزی را محکم و استوار کردن، محکم کاری کردن
کلمات دیگر: