کلمه جو
صفحه اصلی

خاجوئی

لغت نامه دهخدا

خاجوئی. ( اِخ ) رجوع به اسماعیل محمد حسین... مازندرانی مشهور به خاجوئی شود.

خاجوئی. ( اِخ ) طایفه ای است از طوایف کرمان و بلوچستان مرکب از 200 تن. سردسیر آنها در اطراف بلوچستان و پاریز و سلوئیه و فریدون و موردین و گرمسیر اطراف کوه خاجوئی چاه نار و سایر چاه هاست. ( از جغرافیا سیاسی کیهان ص 94 ).

خاجوئی . (اِخ ) رجوع به اسماعیل محمد حسین ... مازندرانی مشهور به خاجوئی شود.


خاجوئی . (اِخ ) طایفه ای است از طوایف کرمان و بلوچستان مرکب از 200 تن . سردسیر آنها در اطراف بلوچستان و پاریز و سلوئیه و فریدون و موردین و گرمسیر اطراف کوه خاجوئی چاه نار و سایر چاه هاست . (از جغرافیا سیاسی کیهان ص 94).



کلمات دیگر: