چاپه. [ پ َ / پ ِ ] ( اِ ) ( اصل آن هندی است و ظاهراً چاپ و چاپ کردن از این کلمه آمده است ) قالب چوبی که بدان نقش و جز آن کنند :
اگر ز وصل تو نقشم بکام ننشیند
ز بوسه چاپه کنم اطلس فرنگ ترا.
اگر ز وصل تو نقشم بکام ننشیند
ز بوسه چاپه کنم اطلس فرنگ ترا.
سیدحسن خالص ( از آنندراج ).