کلمه جو
صفحه اصلی

حرف زن

فارسی به عربی

متکلم

مترادف و متضاد

speaker (اسم)
سخنگو، گوینده، سخن ران، ناطق، متکلم، حرف زن، رئیس مجلس شورا

لغت نامه دهخدا

حرف زن. [ ح َ زَ ] ( نف مرکب ) حَرّاف. متکلم. زبان آور. ترجمان. ( فرهنگ رازی ).


کلمات دیگر: