کلمه جو
صفحه اصلی

چشم پوشی کردن


مترادف چشم پوشی کردن : اغماض کردن، صرف نظر کردن، نادیده گرفتن، نادیده انگاشتن، غمض عین کردن، گذشت کردن

فارسی به انگلیسی

blink, excuse, condone, disregard, forbear, overlook

فارسی به عربی

طل علیه

مترادف و متضاد

connive (فعل)
تجاهل کردن، اغماض کردن، چشم پوشی کردن

overlook (فعل)
چشم پوشی کردن، غفلت کردن، مسلط یا مشرف بودن بر

اغماض کردن، صرف‌نظر کردن، نادیده‌گرفتن، نادیده انگاشتن، غمض عین کردن


گذشت کردن


پیشنهاد کاربران

forgo=

اغماض ، صرف نظر کردن، نادیده گرفتن، نادیده انگاشتن، غمض عین کردن، گذشت کردن

ترک ِ مراد گرفتن ؛ از آرزوی خود چشم پوشیدن. بدنبال مراد خود نرفتن. از هوای دل اعراض کردن :
آن را که مراد دوست باید
گو ترک ِ مراد خویشتن گیر.
سعدی ( طیبات )


کلمات دیگر: