کلمه جو
صفحه اصلی

خبر کشی کردن

فارسی به انگلیسی

gossip, tell, squeal

rat


فارسی به عربی

ثرثرة

مترادف و متضاد

gossip (فعل)
سخن چینی کردن، شایعات بی اساس دادن، خبر کشی کردن، دری وری گفتن یا نوشتن

فرهنگ فارسی

سخن چینی کردن نمامی کردن

لغت نامه دهخدا

خبرکشی کردن. [ خ َ ب َ ک َ / ک ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) سخن چینی کردن. نمامی کردن. خبر از این به آن بردن.


کلمات دیگر: