tale-bearer
خبر بر
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
مبلغ، جاسوس، کاراگاه، خبر رسان، خبر بر، خبر دهنده، خبرچین، سخن چین، اگاهگر
ساعی، خبر بر، خبرچین، سخن چین، خبر کش، پخش کننده شایعات افتضاح امیز
خبر بر، خبر دهنده
خبر بر، سخن چین
فرهنگ فارسی
آنکه خبر از جایی بجای دیگر برد پیغامبر .
لغت نامه دهخدا
خبربر. [ خ َ ب َ ب َ ] ( نف مرکب ) آنکه خبر از جایی بجای دیگر برد. پیغامبر. حدیث گزار. || سخن چین. نمام.
گویش مازنی
پیام بر – خبررسان
/Khaber bar/ پیام بر – خبررسان
کلمات دیگر: