کلمه جو
صفحه اصلی

خبرکش


مترادف خبرکش : خبرآور، سخن چین، نمام، جاسوس، خبرگیر، راید

فارسی به انگلیسی

informant, informer, squealer, tattletale, telltale, fink

informant, informer, squealer, tattletale, telltale


مترادف و متضاد

صفت


خبرآور، سخن‌چین، نمام


جاسوس، خبرگیر، راید


۱. خبرآور، سخنچین، نمام
۲. جاسوس، خبرگیر، راید


snitch (اسم)
خبر کش

quidnunc (اسم)
ادم فضول، خبر کش

gossiper (اسم)
ساعی، خبر بر، خبرچین، سخن چین، خبر کش، پخش کننده شایعات افتضاح امیز

rumormonger (اسم)
هوچی، خبر کش، کسی که شایعه می سازد

newsmonger (اسم)
خبرچین، خبر کش

فرهنگ فارسی

نمام نموم

لغت نامه دهخدا

خبرکش. [ خ َ ب َ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ) نمام. نَموم. سخن چین. آنکه خبرگیری می کند تا مطلبی به دست آورد و بدیگری رساند.

فرهنگ عمید

جاسوس.

گویش مازنی

/Khaber kash/ خبرچین – جاسوس – سخن چین


کلمات دیگر: